من در خیلی از پستهای بلاگ فارسی و یا در صحبتها شنیدهام و خواندهام که ما(افرادی که در کشور ایران زندهگی میکنیم) با کار تیمی میانهی خوبی نداریم حتی در این کتاب جامعهشناسی خودمانی حسن نراقی، که این روزها همه مطالعه آن روی آوردهایم هم به این مطلب اشاره شده است چراهای زیادی برای این چالش اجتماعی میتوان ذکر کرد که بسیاری از دوستان و نویسندگان و پژوهشگران اجتماعی این کار را به مرور انجام دادهاند قصد من مرور تجربهای از حضور به صورت پارهوقت در یک تیمتوسعهی ایرانی است که شاید نمایانگر رفتار اعضای این تیم باشد و خود من
با ورودام به این تیم جدید توسعه که حدود دوسال با هم کار کرده اند بودند چند مورد بصورت برجسته قابل لمس بود:
بیشتر فضای کار فردی و شخصمحور بر تیم حاکم بود تا فضای کار تیمی
خوشبختآنه یک باگ دیتابیس در تیم وجود داشت که لیست کارهایی که بایستی انجام شوند به آن اضافه میشدند
مدیر پروژه(کسی که بیشتر از همه با پروژه آشنا بود) مسولیت تقسیم باگها در بین اعضای تیم را داشت
هر فرد از اعضای تیم نیز در یک زمینه مهارت پیدا کرده و فقط مسئولیت آن قسمت را قبول می کرد
هنگامی که مشکلی پیش می آمد یا یک مشتری ناراضی بود همه(بیشتر مدیران شما بخوانید مدیرعامل) بدنبال پیدا کردن مقصر بودند
انداختن توپ به زمین حریف یکی از مهارتهایی بود که اعضای این تیم تبحر بسیاری در آن به سبب رفتار مدیرعامل پیدا کرده بودند
پروژه که در چند سال گذشته نوشته شده بود به هیچوجه بهینه نبود و اصلن مفهومی با نام Clean Code در این پروژه وجود نداشت
اگر از ویژهگیهای این پروژه و این تیم برایتان بنویسم چند ساعتی را بایستی برای نوشتن و خواندنش وقت صرف کنیم.
به هر حال بایستی این پروژه نگهداری میشد
این تیم توسعه که چهار/پنجم اعضای آن را خانمها تشکیل میدادند افرادی بودند که انرژی مثبت زیادی داشتند و مفهومی به اسم بخل و حسد در کار نبود. بصورتی که در هر موضوعی که دانشی در آن زمینه برای بقیه تیم نیاز بود، فرد با دانش با روی خوش علاوه بر کارهای خودش این آموزش را هم به فرد یا افراد ناآشنا آموزش میداد.
نکته اصلی که من هم مدتی به آن دچار شده بودم هیچ کدام از اعضای تیم حتی مدیران و حتی خود مشتریان نیز حاضر نبوند دید و اشراف کلی به موضوع یا حتی بخش کاری خود داشته باشند دانش را تا حدی می خواستیم که لحظههای جاریمان سپری شوند و کار فعلی حل شود اگر باگی حتی نزدیک به حوزهی کاری ما بود ولی در کارتابل ما نبود را در بیشتر موارد حل نمیکردیم و یا به فرد دیگری ارجاع میدادیم به بهانهی نداشتن دانش درصورتی که تحلیلگر سیستم بایستی یک دیدکلی از موضوع داشته باشد حتی وی نیز جملهی "من از این بخش بن بیاطلاع هستم!" را بکار میبرد
ایجاد تغییر در یک تیم فرآیندی زمانبر و چالش برانگیز هست اما از خود شروع میشود و من هم این کار را از خودم در این تیم شروع کردم وقتی جملهی "حیف شد اگه رضا بود می تونستیم این باگ مربوط به اسکن مدارک رو حل کنیم" رو شنیدم به جای اینکه مثل دفعههای قبل بگم من قسمت Application اون رو کار کردم و در مورد قسمت وب اطلاعی ندارم گفتم:
من تمامی جداول بخش اسکن مدارک رو میدونم، بیا باهم این باگ رو تا اومدن رضا حل کنیم که وقتی از مرخصی برگشت کارهاش زیاد سنگین نباشه
چند ماه بعد وقتی برای حل باگی سراغ یکی از اعضای باسابقه تیم رفتم بعد از اینکه دانش خود، در زمینه آن باگ را با من به اشتراک گذاشت. و به من پیشنهاد داد که بهجای کار بروی آن باگ در پروژه دیگری که فقط من و چند نفر دیگر عضو تیم آن بودم وقتام را سپری کنم و خودش این مورد را حل کند وقتی همتیمیام این حرف را به من زد خیلی خوشحال و هیجانزده بودم چون این تیم دیگر، همان تیمی نبود که توپ رو به زمین حریف پاس میداد این تیم حریف خود را شناخته بود حریف این تیم نه اعضای تیم بلکه لیست کارهایی بود که بایستی انجام میداد و از انجام دادن این کارها لذت میبرد افراد جدیدتر که با تکنولوژیهای بروزتر به مجموعه اضافه میشدند این دانش نو را با اعضای باسابقه که فقط در مورد موضوع پروژه دانش جامعی داشتند به اشتراک می گذاشتند و این افراد با سابقه هم پروژه را برای افراد جدید به راحتی توضیح میدادند در نتیجه تیم رفته رفته آبدیده تر میشد و میتوانست با شناخت تواناییهایی همدیگر از نقطههای قوت یکدیگر استفاده میکرد و نقطه ضعفهای یکدیگر را پوشش می دادند فرهنگ کار تیمی در این شرکت رفته رفته نهادینه می شود به طوری که مدیرعامل بجای ارتباط مستقیم با تیم با مدیران فنی و اجرایی ارتباط برقرار می کرد و مدیران اجرایی و فنی با علم و تمایل در به کارگیری فریمورکهای توسعه نرمافزار همانند XP, Agile , Scrum سعی در استفاده از کار تیمی برای پیشبرد اهداف شرکت داشتند که به نظر من هم تا حدودی موفق شدند
این تجربه خیلی مختصری از کار تیمی بود که من چند مدت پیش داشتم و در اون سعی کردم به جای این که بگم کار تیمی در ایران جواب نمیده حداقل تلاش خودم رو در این زمینه انجام بدم امیدوارم که حوصلهتان را سر نهبرده باشم :)
کارهای تیمی هیجانانگیزی داشته باشین
فرزام خجستهنیا هستم، برنامهنویس و توسعهدهنده دسکتاپ و وب. عضوی از تیم هیجان انگیز نارمند.
در مورد کارهایی که انجام میدهم و نیز چالشهای توسعه نرمافزار، استارتاپها و زندگی مینویسم.
برای تماس با من میتونین به آدرس hi[at]farzam.me ایمیل بفرستین.